خیلی سخته عاشق کسی بشی اما اون حتی ندونه دردتو
از چشات نخونه قصه غمو علت لرزش دست سردتو
خیلی سخته زندگیت فنا بشه واسه دیدن یه لبخند رو لباش
واسه گفتن از امید و آرزوش تو سیاهی غم انگیز شباش
من نیو مدم بگم عاشقتم چون از این حرفا پر گوش همه
اشتباه که میگن گریه مرد روی زخم های تنش یه مرهم
من نیو مدم بگم تو هم مثل قصه ها بیا بریم از این دیار
یا که خیلی مهربون یه مدتی واسه من ادای عشقو در بیار
میخوای برنده باشی میدونم به همه میگم ببازن جلو پات
هر چی اسپند به آتیش میکشم تا که چشمت نزنن بشن فدات
تو میخوای پرنده باشی میدونم یه نفس هوای خوشبختی میخوای
خودم آسمون هفتمت میشم تو فقط بگو بگو باهام میای؟...
دعوت عشق...
خانمی از منزل خارج شد و در جلوی در حیاط با سه پیرمرد مواجه شد. زن گفت: شماها رانمیشناسم ولی باید گرسنه باشید لطفا به داخل بیایید و چیزی بخورید. پیرمردان پرسیدند: آیا شوهرتمنزل است؟ زن گفت: خیر، سرکار است. آنها گفتند: ما نمیتوانیم داخل شویم. بعد از ظهر که شوهر آنزن به خانه بازگشت..
همسرش تمام ماجرا را برایش تعریف کرد. مرد گفت: حالا برو به آنها بگو که من درخانه هستم و آنها را دعوت کن. سپس زن آنها را به داخل خانه راهنمایی کرد ولی آنها گفتند: ما نمیتوانیمبا هم داخل شویم. زن علت را پرسید و یکی از آنها توضیح داد که: اسم من ثروت است و به یکی دیگرازدوستانش اشاره کرد و گفت او موفقیت و دیگری عشق است. حالا برو و مسئله را با همسرت در میانبگذار و تصمیم بگیرید طالب کدامیک از ما هستید! زن ماجرا را برای شوهرش تعریف کرد. شوهر کهبسیار خوشحال شده بود با هیجان خاص گفت: بیا ثروت را دعوت کنیم و منزلمان را مملو از دارایینماییم. اما زن با او مخالفت کرد و گفت: عزیزم چرا موفقیت را نپذیریم! در این میان دخترشان که تا اینلحظه شاهد گفت و گوی آنها بود گفت: بهتر نیست عشق را دعوت کنیم و منزلمان را سرشار از عشقکنیم؟ سپس شوهر به زن نگاه کرد و گفت: بیا به حرف دخترمان گوش دهیم، برو و عشق را به داخلدعوت کن، سپس زن نزد پیرمردان رفت و پرسید کدامیک از شما عشق هستید؟ لطفا داخل شوید ومهمان ما باشید. در این لحظه عشق برخاست و قدم زنان به طرف خانه راه افتاد. سپسآن دو نفر هم بلندشده و وی را همراهی کردند. زن با تعجب به موفقیت و ثروت گفت: من فقط عشق را دعوت کردم! دراین بین عشق گفت: اگر شما ثروت یا موفقیت را دعوت میکردید دو نفر از ما مجبور بودند تا بیرونمنتظر بمانند اما زمانی که شما عشق را دعوت کردید، هر جا که من بروم آنها نیز همراه من میآیند.
هر کجا عشق باشد در آنجا ثروت و موفقیت نیز حضور دارد.
ویولنیست، نخستین دلارش را دریافت کرد. یک زن پول را در کلاه انداخت و بدون توقف به حرکت خود ادامه داد.
مرد جوانی به دیوار تکیه داد و به او گوش داد، سپس به ساعتش نگاه کرد و رفت.
پسربچه سهسالهای که در حالی که مادرش با عجله دستش را میکشید، ایستاد. ولی مادرش دستش را محکم کشید و او را همراه برد. پسربچه در حالی که دور میشد، به عقب نگاه میکرد و ویولنیست را میدید. چند بچه دیگر هم کار مشابهی کردند، اما همه پدرها و مادرها بچهها را مجبور کردند که نایستند و سریع با آنها بروند.

نوازنده بیتوقف مینواخت. تنها شش نفر مدت کوتاهی ایستادند و گوش کردند. بیست نفر پول دادند، ولی به مسیر خود بدون توقف ادامه داند. ویولینست، در مجموع ۳۲ دلار کاسب شد.
مرد، نواختن موسیقی را قطع کرد. هیچ کس متوجه قطع موسیقی نشد.
این یک داستان واقعی است. واشنگتن پست در جریان یک آزمایش اجتماعی با موضوع ادراک، سلیقه و ترجیحات مردم، ترتیبی داده بود که جاشوآ بل به صورت ناشناس در ایستگاه مترو بنوازد.
در طول زندگی خود چقدر زیبایی در اطرافمان بوده که از دیدن آنها غافل شده ایم و حال به جز خاطره ای بسیار کمرنگ چیزی از آن نداریم؟
به زیبایی هایی که مجبور به پرداخت هزینه برای آن ها نبوده ایم چقدر اهمیت داده ایم؟در تشخیص زیبایی های اطرافمان چقدر استقلال نظر داریم؟
تبلیغ زیبایی ها چقدر در تشخیص واقعی زیبایی توسط خودمان تاثیر گذار بوده؟(به عبارت دیگر آیا زیبایی را خودمان تشخیص میدهیم یا هیجان تبلیغات و قیمت آن؟؟؟!!!)و
اگر ما یک لحظه وقت برای ایستادن و گوش فرا دادن به یکی از بهترین موسیقیدانهای دنیا که در حال نواختن یکی از بهترین موسیقیهای نوشته شده با یکی از بهترین سازهای دنیاست، نداریم، …
از چند چیز خوب دیگر در زندگیمان غفلت کرده آیم؟؟؟؟
...... ميدوني چرا؟؟ آخه... جاي نگاهت رو نگاهم مونده.....هنوز عطر دستات رو از دستام
ميتونم استشمام كنم....رد احساست روي دلم جا مونده ... ميتونم تپشهاي قلبت رو
بشمارم...........چشماي بيقرارت هنوزم دارن باهام حرف ميزنن.......حالا چطور بگم
تنهام؟؟چطور بگم تو نيستي؟؟چطور بگم با من نيستي؟؟آره!خودت ميدوني....ميدوني كه
هميشه با مني....ميدوني كه تو،توي لحظه لحظه هاي من جاري هستي....آخه...تو،توي قلب
مني...آره!تو قلب من....براي همينه كه هميشه با مني...براي همينه كه حتي يه لحظه هم
ازم دور نيستي...براي همينه كه ميتونم دوريت رو تحمل كنم...آخه هر وقت دلم برات تنگ
ميشه...هر وقت حس ميكنم ديگه طاقت ندارم....ديگه نميتونم تحمل كنم...دستامو ميذارم رو
صورتم و يه نفس عميق ميكشم....دستامو كه بو ميكنم مست ميشم...مست از عطر ت.
صداي مهربونت رو ميشنوم ...و آخر همهء اينها...به يه چيز ميرسم.....به عشق و به
تو.....آره...به تو....اونوقت دلتنگيم بر طرف ميشه...اونوقت تو رو نزديكتر از هميشه حس
ميكنم....اونوقت ديگه تنها نيستم
حالا من اين تنهايي رو خيلي خيلي دوسش دارم.. به اين تنهايي دل بستم...حالا ميدونم كه
اين تنهايي خالي نيست...پر از ياد عشقه.. پر از اشكهاي گرم عاشقونه
-;{@
التماس می کنم...
التماس میکنم به تو که نرو،حاضرم به پاهات بیافتم و خودم رو جلو همه خار کنم تا دوباره بیایی کنارم.
التماست میکنم به من نگو برنمیگردم آخه دلم میترکه و میمیره تو که خودت میدونی من چقدر دوست دارم چرا می خوای بری؟
التماست می کنم با خواهش و التماسی که تو نگامه.مگه تو نگفتی نمیزارم چشات ببارن؟اما حالا که دارن میبارن چرا نمیای پاکشون کنی؟
التماست میکنم با بغضی تو گلومه که میخواد بگه دل نگرونه مثل همیشه و بگه منتظر توام در زیر باران با چشای گریون.
التماست می کنم که باغ بی درخت شدم بی تو و دارم میمیرم چرا میخوای این دلی که حاضره به خاطرت همه رو رد کنه و فقط کنارت باشه و ناز دلت رو بخره تنها بزاری؟
التماست میکنم من که برات جون میدادم و دیوونه مجنونت بودم و اسیر چشات بودم چرا می خوای پریشونم کنی؟
از همان روزی که دست حضرت قابیل |
دید کلی
وضعیت سلامت و بهداشت هر فرد ، هر جامعه ، هر ملت ، با تاثیر متقابل و تلفیق اثر دو محیط تعیین میشود: یکی محیط زیست داخلی خود انسان و دیگری محیط پیرامون وی. برابر مفاهیم نوین ، بیماری به علت برهم خوردن توازن حساس موجود بین انسان و محیط زیست او روی میدهد. در بین سه عامل بوم شناختی یعنی میزبان ، محیط زیست و عامل بیماریزا که موجب بیماری میشوند ، عامل بیماری زا بطور معمول با کمک آزمایشگاه شناخته میشود. میزبان برای بررسی در دسترس قرار دارد ، ولی محیطی که بیمار از آن آمده است ، بطور معمول ناشناخته است.
با وجود این ، بیشتر اوقات کلید پیدا کردن ماهیت بیماری ، بروز آن ، پیشگیری و مبارزه با بیماری در محیط زیست قرار دارد. بدون آگاهی از محیط زیست ممکن است، کلید مذکور در اختیار پزشکانی که مشتاق درمان ، پیشگیری و مبارزه با بیماری هستند، قرار نگیرد. مهندسی بهداشت محیط در واقع کاربرد روشهای فنی به منظور ارتقا و بهبود شرایط بهداشتی جامعه است که بیشترین فعالیت علمی آن در اجرای پروژههای آب رسانی و تسهیلات دفع فاضلاب ، متمرکز میباشد. کشورهای فعال در زمینه بهداشت محیط زیست با کندی پیش میروند. بسیاری از ضعفهای بهداشت در کشورها ، به علت نقص زیست محیطی است. عوامل زیست محیطی اساسی و پایهای برای بهداشت افراد و جامعه بعضی موارد هستند که توضیح داده میشوند.
نام کاربری : همونuser name
2.ایمیل : یکی از اینا رو کپی کن بزار تو کادر ایمیل